لف : اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب : بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ : پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت : تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث : ثبات برای ایستادن در برابر باز دارندهها
ج : جسارت برای ادامه زیستن
چ : چارهاندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح : حقشناسی برای تزکیه نفس
خ : خودداری برای تمرین استقامت
د : دوراندیشی برای تحول تاریخ
ذ : ذکرگویی برای اخلاص عمل
ر : رضایتمندی برای احساس شعف
ز : زیرکی برای مغتنم شمردن دمها
ژ : ژرفبینی برای شکافتن عمق دردها
س : سخاوت برای گشایش کارها
ش : شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص : صداقت برای بقای دوستی
ض : ضمانت برای پایبندی به عهد
ط : طاقت برای تحمل شکست
ظ : ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صف
ع : عطوفت برای غنچه نشکفته باورها
غ : غیرت برای بقای انسانیت
ف : فداکاری برای قلبهای دردمند
ق : قدرشناسی برای گفتن ناگفتههای دل
ک : کرامت برای نگاهی از سر عشق
گ : گذشت برای پالایش احساس
ل : لیاقت برای تحقق امیدها
م : محبت برای نگاه معصوم یک کودک
ن : نکتهبینی برای دیدن نادیدهها
و : واقعگرایی برای دستیابی به کنه هستی
ه : هدفمندی برای تبلور خواستهها
ی : یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
اگر می دانستی
در انتظار و خواستن تو
چه کشیده ام
آیا این عشق است ؟
چه طور
به من بگو چه طور خواهم فهمید ؟
آگر می توانستی فکرم را بخوانی
می فهمیدی چه قدر سعی کرده ام
اما هنوز نمی توانم تصمیم بگیرم
چرا
چرا این قدر نامطمئنم
آیا این عشق است که در خانه مرا می زند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچ کس نمی خواهد تنها باشد
آن جا هستی
در اتاقی تاریک
تنهای تنها
با قلبی ناامید
ومن ناتوان از عاشق بودن
مانند تیری شکسته
در سایه ها ایستاده ام
به سوی من بیا
به سوی من بیا
آیا نمی بینی که
هیچکس نمی خواهد تنها باشد
با تمام وجود می خواهم تو را در آغوش بگیرم درد سختی را در وجودم حس میکنم
پس چرا عشق مرا قبول نمی کنی ؟
می خواهم نیازت را به خودم حس کنم
مانند نیاز به هوایی که تنفس می کنی
برای زندگی به تو نیاز دارم
مرا ترک نکن
معنای تنها بودن را نشانم بده
قلبهای شکسته نامهای بسیار دارد
وقتی در عشق آتشینی هستی
دیدن دشوار میشود
همراه من بیا
شاید
شب زود به پایان برسد و به روشنایی برسیم
و
من شیفته و آزاد بتوانم تابش خورشید را حس کنم
و
تو به تمام آرزوهایت برسی
به من میگویند ...............................................